جدول جو
جدول جو

معنی گل ساز - جستجوی لغت در جدول جو

گل ساز
آنکه گلهای مصنوعی سازد
تصویری از گل ساز
تصویر گل ساز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل سازی
تصویر گل سازی
ساختن گلهای مصنوعی (امروزه هنری بشمار میرود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گچ ساز
تصویر گچ ساز
آنکه گچ را برای ساختمان آماده کند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه با گل بازی کند، کسی که رغبت بپرورش گلهای نیکو دارد: ز بس صحن چمن از خنده گلزار خرم شد درو چون دست گلباز از هوا گل میتوان چیدن، (عبدالرزاق فیاض)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفل ساز
تصویر قفل ساز
چیلانگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بم ساز
تصویر بم ساز
آلتو
فرهنگ واژه فارسی سره
بلیغ زبان آور، شعبده باز، جای وسیع و با صفا محلی با روح و خوش منظر: (خانه دل بازیست)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلنواز
تصویر گلنواز
(دخترانه)
نوازش شده گل، نوازش کننده گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل نسا
تصویر گل نسا
(دخترانه)
گل (فارسی) + نسا (عربی) مرکب از گل + نسا (زنان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل تاج
تصویر گل تاج
(دخترانه)
تاجی پر از گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل آسا
تصویر گل آسا
(دخترانه)
مانند گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل فام
تصویر گل فام
گلرنگ، به رنگ گل، هم رنگ گل سرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل باز
تصویر دل باز
جای وسیع و با صفا و خوش منظر، دلگشا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل چای
تصویر گل چای
از اقسام گل محمدی با گل های پرپر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلوسوز
تصویر گلوسوز
هر چیز بسیار شیرین، آنچه گلو را بسوزاند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل دار
تصویر گل دار
آنچه دارای نقش گل و بوته باشد مثلاً پارچۀ گل دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پول ساز
تصویر پول ساز
آنکه از کار یا هنرش پول بسیار به دست آید، پول سازنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل سرخ
تصویر گل سرخ
گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، گل آتشی، آتشی، بوی رنگ، چچک، رز، سوری، گل سوری، لکا، ورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طلا ساز
تصویر طلا ساز
کیمیا گر پارسی است تلا ساز زر ساز کیمیاگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفل ساز
تصویر قفل ساز
کوپله ساز چلنگر چیلانگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلب ساز
تصویر قلب ساز
نبهره گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گچ سازی
تصویر گچ سازی
عمل و شغل گچ ساز، محلی که در آن گچ تهیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که گره ایجاد کند، آنکه مشکلی در کار ایجاد کند، سازنده دگمه دگمه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه گلو را بسوزاند، بسیار شیرین: میشود قند گلوسور مکرر چون شد چه شود گر سخن تلخ مکرر گردد. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
دام کوچک، دام (مطلقا) : تا چهره گلگل از می گلفام کرده ای صد مرغ دل اسیر بگل دام کرده ای. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل حساس
تصویر گل حساس
گل نازی: گل خوابو گل ساسه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
شیشه های رنگین که در خانه و حمام و تا بدانها تعبیه کنند آینه جامی: روشن بود ز عالم بالا فضای دل گل جام دارد از مه تابان سرای دل. (محسن تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار
گل افشان گلریز، معطر خوشبو: اگر چه باده فرح بخش و باد گل بیز است ببانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل بازی
تصویر گل بازی
بازی کردن با گل، پرورش گلهای نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گز بازی کند: چو رقاص گز باز آید ببزم کند دف باقبال آهنگ جزم. (ملاطغرا)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه با گل بنایی سازد گلگر طیان: چو مرگم رسد ساقیا، روز ابر بده خشت خم را بگلکار قبر. (ملاطغرا)، بنا، سفالگر کوزه ساز. آنکه گل در باغها و باغچه ها کارد: کامران میرزا نایب السلطنه. . را گلکاریست اروپی نژاد
فرهنگ لغت هوشیار
یک فرد گیاه بطور عام از رده گلسنگ ها جوز جندم لیکن لیخن، بطور خاص این نام بنوعی گلسنگ بنام اورسی اطلاق میشودکه جزو تیره کلادونیاسه ها میباشد و بر روی تخته سنگهای کنار دریا ها میزید. رنگ این گلسنگ خاکستری متمایل بسفید است و دارای لکه های سیاه میباشد و در کنار اکثر دریا ها فراوان است (گونه هایی از این گلسنگ بر روی صخره ها و تخته سنگهای اغلب کوهستانها و دور از دریا ها نیز وجود دارند. از گونه های مختلف گلسنگ مذکور خصوصا گونه ای بنام روسلاتینکتور یا از تورنسل (آفتاب گردان) استخراج میکنند که محلول آن یکی از معرفهای شیمیایی در آزمایشگاهها است و معرف محیطهای اسیدی و قلیایی میباشد. یا گلسنگ ها. رستنی هایی که جزو شاخه ریسه داران میباشند و خود رده جداگانه ای را بوجود میاورند. این رستنی ها که در اصل از اتحاد یک جلبک و یک قارچ حاصل میشوند معمولا بر روی تخته سنگها و همچنین دیوار ها و تنه درختان بصورت ورقه های زرد یا خاکستری مایل بسفید و یا مایل به سبز میزیند. در این اتحاد زندگی جلبک بر اثر دارا بودن ذرات کلروفیل مواد معدنی را تبدیل به مواد آلی میکند و قارچ هم در عوض عمل جذب آب و مواد معدنی را از زمین بعهده دارد. این اتحاد زندگی را اصطلاحا همزیستی گویند لیکن ها جوز جندم ها لیخن ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل سپر
تصویر گل سپر
سپر
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پیاده یا سواره با گاو (ورزاو) مبارزه کند و او را ببازی گیرد، کولی قره چی غریب اشمار. آنکه با گوی و چوگان بازی کند، بازیگری که چند عدد گوی رنگارنگ در دست گیرد و آنها را یک یک بر هوا اندازد و گیرد، روز نوزدهم از ماههای ملکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبل ساز
تصویر مبل ساز
مانه ساز کتساز آنکه میز و صندلی و نیمکت و امثال آن سازد
فرهنگ لغت هوشیار